عاشقانه ها
بهترینها برای عاشق ترین ها

 اگه خیلی احساساتی هستید اینو نخونید

ساعت چهار توی پارک با دختره قرار داشت

 

یه شاخه گل گرفته بود تو دستش و منتظر بود، ساعت چهار شد ولی اون نیومد،چهار و

 

15شد ولی نیومد ساعت چهار و نیم شد پسره به هم ریخته بود گلو پرپر کرد،نابودش

 

کرد،زیر پا لهش کرد یقه های کتشو داد بالا راشو کشید و به طرف بیرون پارک رفت تو

 

همین حال صدای پای دختره رو شنید داشت از پشت سر صداش میکرد ولی پسره جوابشو

 

نداد و رفت توی خیابون دختره هنوز داشت پشت سرش میومد پسره تند تر راه میرفت تا

 

اون بهش نرسه

 

باعجله رفت طرف ماشینش،همین که درو باز کرد یه صدایی شنید،،،،،صدای ترمز،سریع

 

برگشت پشت سرشو نگاه کرد دختره تصادف کرده بود

 

ماشین زده بود بهش و افتاده بود تو خیابون،خیابون پر خون بود،دختره نابود شده

 

بود،پرپر شده بود،داغون شده بود، دیگه نایی نداشت چشم پسر به کادو پیچ تو دستش

 

افتاد تو همین حال یه لحظه ساعت دختره رو دید

 

ساعت دختر چهار و پنج دقیقه

 

ساعت راننده چهار و پنج دقیقه

 

ساعت پسر چهار و سی و پنج دقیقه



 دیدنت یه لحظه بس بود

واسه عاشق شدن من

عاشقت بودم و هستم

دوباره عاشق شدم من

دوباره جلو چشامه

اون نگاه عاشقونه

کاش نگات واسه همیشه

تویه ذهن من بمونه

باز زدم به سیم آخر

باز شدم شاعر عاشق

باز دلم میخواد بمیرن

همه لحظه و دقایق

(میلاد)



 عـــ ــ ــکس تـــــــو را

                              به سقفــــــ آسمــ ــ ــان سنجــــاق میکنم
                                                   حال که ایــــن روزهـــا
                       از فرط دلتنـ ــ ـگی
                                                           چشمانـــم مدام رو به آسمــ ــ ــ ـان استـــــــ
بگذار تــــــو در قابـــــــ چشمانــــم باشی...
 

 



  خسته ام، ازتکرار شنیدن

مواظب خودت باش؛

تو اگر نگران حال من بودی

نمی رفتی

می ماندی، و گاهی فقط گاهی

با یک نگاه، با یک نفس شاید

مواظبم بودی

پس بگذار و بگذر...

الکی

نگران من نباش!!!



  اگر عشق نبود به کدامین بهانه می گریستیم و به کدامین بهانه  

می خندیدیم؟

 کدام لحظه ی نایاب را اندیشه میکردیم؟
 

و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟
 

 آری... بیگمان پیش از اینها مرده بودیم،اگر عشق نبود...



  بی تو هر گز نمی توانم بمیرم
.
.
.
پس بیا با هم گور به گور بشیم!!!



 

بهای دل شکسته ام را می پرسی پس ماشین حساب وجدانت را بیاور
حساب کن.آرزوهای مان ضربدر تنهائی ام ,تقسیم بر حضور تو ,به علاوه
عشق من منهای عشق تو ,به توان دل من و جذر دل تو ....!!! ...
 

 

 



سه شنبه 6 تير 1391برچسب:داستان عاشقانه,داستان عشق,داستان,عشق,عاشقانه ها,عشق, :: 11:16 ::  نويسنده : علی       

 ...در یک شب بارانی که وحشت تمام شب را فرا گرفته بود هنگامی که از ترس پرندگان هم به صدا درامده بودند جوانی با خاطرات تنها عشقش اشک میریخت از تمام دنیا بریده بود و در کنج اتاقی از یک خرابه در دل تاریکی آرام گرفته بود...باورش برایش سخت بود که عشق نازنینش را از دست داده بود آرام اشک میریخت...صبح شده بود که از خواب بیدار شد نمیدانست چه وقت به خواب رفته احساس کرد کسی سرش را در بغل گرفته هوا بویه عشقش را میداد تند تند نفس میکشید چه حس خوبی بود بعد از مرگ عشقش اولین باری بود که حس زندگی میکرد به چهره ی فردی که سرش در آغوشش بود نگاه کرد...خدایه من عشقم!! همان چهره ی معصوم همان لبخندی که دلش برایش تنگ شده بود او را در آغوش گرفت...آرام در گوشش گفت <<منتظرتم>>

وای خدایه من چشمانش که باز شد در بیمارستان شهر بود و خبری از عشقش نبود آرام اشکش سرازیر شد و بازهم خاطرات...



چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:داستان عاشقانه,داستان بغل,مرا بغل کن,داستان های عاشقانه, :: 12:35 ::  نويسنده : علی       
روزی زنی روستائی که هرگز حرف دلنشینی از همسرش نشنیده بود، بیمار شد شوهر او که راننده موتور سیکلت بود و از موتورش براى‌ حمل و نقل کالا در شهر استفاده مى‌کردبراى اولین بار همسرش را سوار موتورسیکلت خود کرد. زن با احتیاط سوار موتور شد و از دست پاچگی و خجالت نمی دانست دست هایش را کجا بگذارد که ناگهان شوهرش گفت:...

 

مرا بغل کن. زن پرسید: چه کار کنم؟ و وقتی متوجه حرف شوهرش شد ناگهان صورتش سرخ شد با خجالت کمر شوهرش را بغل کرد و کم کم اشک صورتش را خیس نمود. به نیمه راه رسیده بودند که زن از شوهرش خواست به خانه برگردند، شوهرش با تعجب پرسید: چرا؟ تقریبا به بیمارستان رسیده ایم. زن جواب داد: دیگر لازم نیست، بهتر شدم. سرم درد نمی کند. شوهر همسرش را به خانه رساند ولى هرگز متوجه نخواهد شد که گفتن همان جمله ى ساده ى "مرا بغل کن" چقدر احساس خوشبختى را در قلب همسرش باعث شده که در همین مسیر کوتاه، سردردش را خوب کرده است.

 

 



پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:داستان عاشقانه,داستان غمگین, :: 11:37 ::  نويسنده : علی       

داستان غمگینه غمگینه غمگین

با خوندن این اعصابم خراب شد!!

در ادامه مطلب... 



ادامه مطلب ...


یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟

برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا می کنند. برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند «با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی» را راه بیان عشق می دانند.

در آن بین ، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند،

داستان کوتاهی تعریف کرد:

یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند. آنان وقتی به بالای تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند. یک قلاده ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. شوهر، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود. رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرات کوچک ترین حرکتی نداشتند. ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد. همان لحظه، مرد زیست شناس فریاد زنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت. بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های مرد جوان به گوش زن رسید. ببر رفت و زن زنده ماند.

داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد. راوی اما پرسید : آیا می انید آن مرد در لحظه های آخر زندگی اش چه فریاد می زد؟

بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است! راوی جواب داد: نه، آخرین حرف مرد این بود که «عزیزم ، تو بهترین مونسم بودی.از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود.››

قطره های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که ادامه داد: همه زیست شناسان می دانند ببر فقط به کسی حمله می کند که حرکتی انجام می دهد و یا فرار می کند. پدر من در آن لحظه وحشتناک ، با فدا کردن جانش پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه ترین و بی ریاترین ترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود.
 



این داستان نشون میده که مردا عشق حالیشون نیست!! حالا نه همشون 

در ادامه مطلب... 



ادامه مطلب ...


نیاز به تعریف نداره آخه مگه من چیز بد تو وبلاگم میزارم؟؟؟؟

پس برین بخونین خیلی قشنگه

در ادامه مطلب... 



ادامه مطلب ...


دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:داستان غمگین,داستان عاشقانه,داستان , :: 13:21 ::  نويسنده : علی       

پیشنهاد میکنم حتما بخونین خیلی قشنگه...

در ادامه مطلب... 



ادامه مطلب ...


 

مهربانیت را به دستی ببخشک

که می دانی با او خواهی ماند...

وگر نه حسرتی می گذاری

بر دلی که دوستت دارد..!!!



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد

 
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عاشقانه ها و آدرس www.khaneye.eshgh.lxb.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 29
بازدید هفته : 53
بازدید ماه : 440
بازدید کل : 261402
تعداد مطالب : 441
تعداد نظرات : 372
تعداد آنلاین : 1



Google

www.khaneye.eshgh.lxb.ir">
در كل اينترنت ،گوگل
درزیبا وب

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

/P

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


دريافت كد بازی آنلاين تصادفی

فال عشق